سندرم کاپگراس؛ اختلالی که در آن پای آدم فضایی ها در میان است!

به گزارش بهترین مقاله، سندرم کاپگراس یا توهم کاپگراس (Capgras Delusion) یک اختلال روان شناختی تقریبا نادر محسوب می گردد که فرد در این شرایط، این توهم را پیدا می نماید که یکی از اعضای خانواده، دوست یا نزدیکانش به وسیله افرادی دزیده شده و یک مقلد کاملا مشابه از لحاظ ظاهری و فیزیکی جای آنها در کنارش حضور دارند. این اختلال عجیب و در عین حال بحث برانگیز به وسیله روان پزشک فرانسوی به نام جوزف کاپگراس مورد شناسایی قرار گرفته و به احترام کوشش های این روان شناس، نام این عارضه توهم یا سندرم کاپگراس نامیده شد.

سندرم کاپگراس؛ اختلالی که در آن پای آدم فضایی ها در میان است!

جوزف کاپگراس برای اولین بار در سال 1932 متوجه شد که یک انسان می تواند در درک محیط اطرافش با چالش های عجیبی روبه رو شود. او در آن سال به همراه فردی دیگر به نام ژان ریبو لاچو در مقاله ای درباره پرونده روان پزشکی زنی به نام مادام مکابر صحبت می نماید؛ فردی که ادعا نموده بود شوهرش واقعی نیست و یک بدل جای او را گرفته است. کاپگراس به همراه همکارش این سندرم را در ابتدا توهم هم زاد نامید. کاپگراس در ابتدا باور داشت که این عارضه، تمام و کمال یک اختلال روان شناختی است. به همین منظور این توهم را به نشانه یک بیماری جداگانه در نظر نگرفت. این دیدگاه تا سال 1980 ادامه پیدا کرد تا جایی که بالاخره این فرض هم مطرح شد که شاید آسیب های مغزی هم چندان بی ربط به ظهور توهم کاپگراس نباشد. در نهایت امر، در حال حاضر سندرم کاپگراس به عنوان یک ناهنجاری و اختلال عصبی نادری شناخته می شود که نقطه صفرِ آغاز آن، در یک آسیب مغزی یا یک تخریب در بافت مغز می تواند نهفته باشد.

توهم کاپگراس به عنوان یکی از توهم های چالش برانگیزی محسوب می شود که فرد در درک محیط اطرافش با مشکل روبرو می شود. این توهم می تواند حاد، گذرا یا حتی مزمن باشد. در پرونده هایی هم این موضوع گزارش شده که بیماران نسبت به فاکتور زمان دچار گم گشتگی شده اند؛ یعنی آنها باور دارند زمان به جلو یا عقب کشیده شده است.

توهم کاپگراس اغلب به همراه سایر نشانه ها در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی یا دوگانگی شخصیت رویت شده است. با این حال گزارش هایی هم مبنی بر دلالت آسیب های جراحی، دمانس یا زوال عقلی و بعلاوه سایر بیماری های عصبی-تخریبی بر آغاز ابتلا به توهم کاپگراس وجود دارد. ظاهرا هر مقدار سن انسان بیشتر شود، شانس بیشتری هم وجود دارد تا بیمار به این عارضه روان شناختی دچار شود. به نظر می رسد توهم کاپگراس با بیماری های رایجی مثل دیابت، کم کاری تیروئید و حملات میگرنی هم در ارتباط است. نکته جالبی هم در این زمینه وجود دارد. ظاهرا یکی از عوارض داروی کتامین، ایجاد توهمی شبیه به کاپگراس در افراد سالم است. گویا می توان یک فرد سالم را هم به این بیماری دچار کرد. نکته جالب دیگر در این مسئله نهفته که ظاهرا زن ها شانس بیشتری نسبت به مردها در ابتلا به این اختلال دارند.

رد پای توهم کاپگراس در فرهنگ عامه

برای اولین بار یک نویسنده ی آمریکایی به نام فیلیپ دیک در سال 1954 توانسته داستانی کوتاه در سبک علمی-تخیلی به نام یک چیز پدرانه (The Father-Thing) نوشته و منتشر کند. داستان با یک روایت سوم شخص کوشش نموده تا به این موضوع بپردازد که پسربچه ای باور دارد پدر یکی از بچه ها به طرز عجیبی دزدیده شده و یک بدل مشابه جای اش را گرفته است. نکته ترسناک ماجرا اینجاست که تنها پسربچه داستان می تواند این تغییر را درک کند. داستان حول این محور می چرخد که پسربچه داستان کوشش می نماید با یاری گرفتن از سایر بچه ها حقیقت را برملا کند. این قصه بعدها در سال 2017 در سریال تلویزیونی به نام رویاهای الکتریکی (Electric Dreams) مجدد روایت شد.

در فیلم حمله جسد دزدها (Invasion of the Body Snatchers) محصول سال 1956 به کارگردانی دان سیگل هم چنین طرح داستانی با موضوع توهم کاپگراس به یک فیلم سینمایی تبدیل شد. این ایده داستانی دست مایه خلق قصه های بسیار زیادی در مدیوم های مختلف شد. از مهم ترین و برجسته ترین آثار سینمایی می توان به نیویورک، جزء به کل (Synecdoche, New York) اشاره نمود که قهرمان داستان به نام کیدن کوتارد در شناسایی همسر سابقش با مشکل روبه رو شده و اتفاقات جالبی با موضوع توهم کاپگراس رقم زده می شود. در دنیای جنگ ستارگان هم می توان توهم کاپگراس را مشاهده کرد. در داستان سرنوشت جدای (Fate of the Jedi)، یک بخش از داستان به شوالیه های جدای می پردازد که به یک عارضه عجیب روحی روانی دچار می شوند که شبیه به توهم کاپگراس است. بعدها در داستان تعیین می شود که تجربه این حس به دلیل تاثیر ماهیت تاریک ابلث، شخصیت منفی اصلی داستان روی جدای ها بود. به طور کلی ایده توهم کاپگراس به شدت برای فیلم سازان جذابیت دارد و چه نویسنده ها از این عارضه مطلع باشند و چه نباشند، ایده وجود بدل در اطراف شخصیت های اصلی یک ایده سراسر هیجان انگیز و مجذوب نماینده به شمار می رود.

دلیل به وجود آمدن توهم کاپگراس

به طور کلی توهم کاپگراس یک عارضه پیچیده است که به دلیل آسیب به ساختارهای مغزی در فرد ایجاد می شود. بدیهی است که با آنالیز و تحقیقات بیشتر پیرامون علم آناتومی و عصب شناسی می توان بهتر این سندرم را شناخته و با این عارضه ارتباط برقرار کرد.

سه دانشمند به نام های الکساندر، استراس و بِنسِن در مقاله ای که سال 1979 میلادی منتشر شد به این نکته اشاره نموده اند که آسیب به لب فرونتال و نیم کره سمت راست می تواند در ایجاد توهم کاپگراس نقش به سزایی داشته باشد. لب فرونتال در ارتباط با شناخت اطرافیان و آشنایان دخالت دارد و نیم کره راست در بخش عقبی با درک بصری مرتبط است.

عارضه ای به نام پرسپاگنوزیا (Prosopagnosia) هم گزارش شده که در ارتباط با توهم کاپگراس است. در این عارضه بیماران نمی توانند چهره ها را به صورت خودمطلع و دقیق شناسایی نمایند. به طور کلی دانشمندان به این موضوع پی بردند که شناسایی چهره در مغز انسان به دو طریق انجام می شود؛ خودمطلعانه و ناخودمطلعانه.

در مقاله ای سال 1990 به این موضوع پرداخته شد که در بیماران مبتلا به توهم کاپگراس، فرد می تواند چهره اطرافیانش را شناسایی کند، اما آسیب به بخشی از سیستم ادراکی موجب می شود تا چهره یک فرد آشنای دیگر در فکر بیمار شکل گیرد. این تجربه به نظر می رسد در بیماران به شیوه ای انجام می شود که بیمار به تدریج نسبت به صحت و سقم قدرت ادراک بصری اش شک می نماید. محققین در مقالات بیشتر به این موضوع پی برده اند که اگر فرد به یک بیماری دیگری مثل اسکیزوفرنی مبتلا شده باشد، شانس بیشتری دارد تا از توهم کاپراس هم رنج ببرد.

فرضیه ها درباره دلیل پیدایش توهم کاپگراس به وسیله محققین بیشتری مورد تحقیق و تفحص نهاده شد. تا این که دانشمندی به نام هیرستین سال 2010 میلادی توانست فرضیه چفت و بست دارتری را پیرامون دلیل بروز توهم کاپگراس ارائه دهد. بر عقیده و باور این دانشمند، مغز انسان با یک فرایند دو بخشی افراد پیرامونش را به خاطر می آورد. در بخش اول، مغز تنها به شکل، ظاهر، نوع صدا و قیافه فرد اهمیت می دهد. در بخش دوم، مغز به شخصیت، باورها، عواطف شخصی و ویژگی های رفتاری انسان دیگر توجه می نماید. سندرم کاپگراس زمانی رخ می دهد که بخش داخلی این فرایند مورد آسیب نهاده شده یا بر طبق یک اتفاق دیگر، قابل دسترسی برای مغز نباشد. به زبانی ساده تر، بیمار یک فرد را در ظاهر به یک شکل و در باطن به یک شکل دیگر درک می نماید. به همین دلیل است که بیمار تصور می نماید با یک بدل یا یک نسخه قلابی از فردی دیگر طرف حساب است. در حال حاضر این فرضیه، علمی تر و قابل استنادتر نسبت به سایر فرضیه های موجود در محافل علمی به شمار می رود. یک فرضیه کم هوادار دیگری هم وجود دارد که بر اساس آن، بیماران از مسائل و اختلالات مربوط به حافظه رنج می برند. بر اساس این فرضیه، بیماران در به خاطر آوردن صحیح و بی نقص چهره افراد آشنا با مشکل روبه رو می شوند. دانشمندانِ هوادارِ این فرضیه باور دارند که چهره افرادِ آشنا، به صورت اطلاعات طبقه بندی شده ای از جنبه های مختلف بصری، شنیداری و حتی حس لامسه در حافظه فرد ثبت می شود.

آسیب به لب فرونتال یا جلوییِ مغز هم می تواند در پیدایش سندرم کاپگراس موثر واقع شود. حتی اگر آسیبی به مغز در این بخش وارد نشود، قطع اتصال بین سیگنال های رد و بدل شده مابین لوب های فرونتال و سایر لوب ها می تواند به ایجاد سندرم کاپگراس ختم شود. جدا از تمامی فرضیه های مذکور، همچنان تحقیقات بیشتری احتیاج است تا بتوان از دلیل اصلی وقوع چنین سندرمی پرده برداشت. بعلاوه متداول ترین دلیلی که موجب این اتفاق می شود هم هنوز در دست آنالیز به وسیله دانشمندان واقع شده است.

نحوه تشخیص توهم کاپگراس

تشخیص سندرم کاپگراس کار چندان آسانی نیست؛ چراکه می توان این عارضه را با سایر نشانه های بیماری های روحی و روانی اشتباه گرفت. برای مثال از کجا معلوم عارضه ای که بیمار شکایت می نماید در واقع یکی از علائم و نشانه های بیماری اسکیزوفرنی نباشد؟ اصولا توهم ها می توانند نشات گرفته از عوارض جانبی داروهای شیمیایی هم به حساب آیند. در حال حاضر تنها راه تشخیص توهم کاپگراس، هوش و درایت روان شناس در آنالیز علائم و نشانه بیماری است. البته اگر با تصویربرداری های سی تی اسکن و MRI هیچ عارضه ی فیزیکی در مغز رویت نشد، باید این فرض را هم مد نظر قرار داد که شاید بیمار بنا به هر دلیلی در حال نقش بازی کردن است و از این که خود را بیمار جلوه دهد، سودی عایدش می شود.

راه درمان سندرم کاپگراس

توهم کاپگراس در زمان نگارش این مقاله راه درمان ندارد. داروهای کنونی برای تجویز به این دسته از مبتلایان تنها داروهای ضد افسردگی است. دانشمندان در کوشش هستند جلوی پیشرفت بیماری را به هر نحوی که شده بگیرند. به همین منظور تجویز قرص های آرامبخش و ضد افسردگی تنها مواردی هستند که می توان برای بهبود حال بیماران درگیر با توهم کاپگراس به آنها ارائه داد. البته دیده شده داروهای مهارنماینده کولین استراز هم می توانند به سود حال بیماران مبتلا به این عارضه نادر تلقی شوند؛ چراکه عملکرد انتقال دهنده های عصبی مربوط به حافظه و قضاوت می تواند در این دسته از افراد بهبود یابد.

یک مدل گفتار درمانی هم وجود دارد که به صورت یک فرایند بلند مدت به بیمار گفته می شود که در چه زمان و چه مکانی افرادی در اطرافش هستند. این فرایند درمانی به بیماران یاری می نماید تا آنها به شیوه ای بهتر دنیای واقعی اطرافشان را درک نموده و کمتر حس اضطراب را تجربه نمایند. بیمار شاید نسبت به بعضی از چهره ها در این شرایط واکنش نادرست نشان دهد. در این حالت خانواده و پرستار وی نباید به بیمار تذکر دهند که درکش از واقعیت دچار تحریف شده است. بلکه آنها باید کوشش نمایند تا بیمار نسبت به افرادی فکر کند که از لحاظ عاطفی و احساسی به آنها وابستگی پیدا نموده است.

با کسی که به سندرم کاپگراس مبتلا شده باید چطور رفتار کرد؟

با وجود این که توهم کاپگراس یک بیماری نادر به شمار میرود، همچنان این احتمال وجود دارد که با یکی از این مبتلایان در اطرافمان روبه رو شویم. سوال اینجاست باید چطور با این دسته از بیماران که با یک بیماری خاص دست و پنجه نرم می نمایند رفتار کرد؟ با این که فرایند رفتاری بیماران دقیقا مشابه به یکدیگر نیست، چند توصیه و پیشنهاد می توان برای اطرافیانِ فرد بیمار در نظر گرفت؛ توصیه هایی که برای حال و اوضاع فرد بیمار مفید خواهد بود:

  • اگر مقدور است، وارد قلمرو فکری بیماران شوید. اگر شما کوشش کنید تا بفهمید چه چیزی آنها را ترسانده، قطع به یقین موردی است که می توان روی آن برای حل معضل تمرکز کرد.
  • از دعوا افتادن با بیماران یا اصلاح جملات و ادعاهای اشتباهشان جدا بپرهیزید. این رفتار هیچ فایده ای ندارد.
  • به بیماران یاری کنید تا آنها احساس نمایند امنیت جانی دارند. اگر ایده ای ندارید که باید چه کار کنید، از بیمار بخواهید که به چه چیزی احتیاج دارند یا حداقل با یک مرکز سلامت روحی-روانی مشورت کنید.
  • نسبت به احساساتشان مطلع شوید. این مسئله باعث می شود تا با بیمار ارتباط بهتری را برقرار کنید.
  • اگر بیمار نسبت به یک بدل حساسیت پیدا نموده، از آن شخص بخواهید تا در اطراف بیمار پرسه نزند. اگر خودِ شما به عنوان بدل شناخته شده اید، بهتر است برای مدتی موقت در تیررسِ نگاه بیمار قرار نگیرید؛ چراکه مضطرب شدن بیمار می تواند به انجام فعالیت های ناگهانیِ دیگری منجر شود.
  • روی صدا مانور دهید. اگر فردی به سندرم کاپگراس دچار شده است، اولین و کارآمدترین راهکار این است که ظاهر اطرافیان فرد بیمار را با صداهای خاصی مرتبط سازید. اگر حمله ای به بیمار دست دهد، با تکیه کردن روی صدای فردِ آشنا می توان بیمار را به هر نحوی که شده ساکت کرد. بیماران مبتلا به توهم کاپگراس صرفا از لحاظ بصری با مشکل روبه رو هستند و صدای اطرافیانشان دچار تحریف نمی شود.
  • اگر فردی به تازگی دچار این عارضه شده، بهتر است تصویربرداری های MRI و سی تی اسکن از نواحی مختلف مغزی انجام شود. این احتمال وجود دارد که به دلیل آنوریسم (بیرون زدگی رگ)، جراحت، آسیب و حتی تومورهای مغزی توهم کاپگراس در فرد ایجاد شده باشد. در صورت وجود چند عامل مذکور، می توان به جراحی و راهکار های درمانی دیگری ابراز امیدواری کرد.

نگاهی به سندرم کوتارد؛ بیماری نادری که انسان را به زامبی تبدیل می نماید!

منبع: دیجیکالا مگ
انتشار: 4 مهر 1401 بروزرسانی: 4 مهر 1401 گردآورنده: bestarticles.ir شناسه مطلب: 2152

به "سندرم کاپگراس؛ اختلالی که در آن پای آدم فضایی ها در میان است!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سندرم کاپگراس؛ اختلالی که در آن پای آدم فضایی ها در میان است!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید