دوره همه چیزدانی تمام شده

به گزارش بهترین مقاله، هر هفته قرار است در این صفحه به تغییرات فرهنگی و اجتماعی مهم در ایران از دریچه نوآوری و فرهنگ استارتاپی نگاهی بیندازیم این بار حمیدرضا احمدی از فرهنگ آزمون و خطا نوشته.

دوره همه چیزدانی تمام شده

به نظر من یکی از مهمترین و اساسی ترین تغییراتی که رواج استارتاپ ها به فرهنگ جامعه افزود و البته هنوز می تواند بیشتر و بیشتر گردد، پررنگ تر کردن فرهنگ آزمون و خطاست.

میلیون ها سال پیش وقتی که انسان های اولیه داشتند چرخ را اختراع و با آتش آشپزی می کردند و بعداً وقتی که کشاورزی و دامداری را آغاز کردند درواقع با فرمولی به نام آزمون و خطا و خیلی بومی سازی شده پیش می رفتند. هر کسی بر اساس موقعیت خودش و بر اساس منابعی که در اختیار داشت، با آزمون و خطا این تغییرات را جلو می برد و سعی می کرد که ارزشی خلق کند.

تحصیلنموده های همه چیزدان!

اما در فرهنگ ایرانی و در دهه های گذشته ما فرهنگ آزمون و خطا را با تحصیلات جایگزین کردیم و شاید وقت آن است که دوباره این فرهنگ را کشف کنیم. از 60، 70 سال پیش که در واقع کمپین نهضت سوادآموزی آغاز شد و با دسترسی آسان به دانشگاه ها، نقش یادگیری و شاگردی و آزمون و خطا کردن، سال به سال کمرنگ تر شده است.

از طرف دیگر دهه شصتی ها رقابت زیادی برای قبول شدن در دانشگاه داشتند، درس خواندن آن ها مبتنی بر حفظیات شده بود و هر کسی بهتر می توانست کتاب های درسی را حفظ کند رتبه بالاتری می گرفت و عنوان زرنگ تر را می گرفت... رویه ای که وسعت خلاقیت و آزمون و خطا را در رفتارهای این نسل کمرنگ تر کرد. نتیجه همه این عوامل باعث شده که کسانی که در حال حاضر از دانشگاه فارغ التحصیل می شوند در واقع افرادی هستند که درس هایشان را خیلی خوب حفظ نموده اند و می خواهند آنچه را حفظ نموده و یاد گرفته اند در جهانی واقعی به کار ببرند. این شاید در برخی موقعیت های خاص موفقیت آمیز باشد ولی هرچه جلوتر می رویم جهان پیچیده تر و غیرقابل پیش بینی تر می گردد و سرعت پیشرفت و تغییرات بالا می رود و مدام دانشگاه ها از این تغییرات، عقب می افتند. پس اتفاقی که می افتد این است که چیزهایی که در دانشگاه یاد می گیریم بعد از فارغ التحصیلی چندان به دردمان نمی خورد.

عظیم فکر کن و کوچک آغاز کن؛ بدون هراس از شکست

شعار استارتاپ ها، حداقل برای من، همیشه این بوده که عظیم فکر کن ولی کوچک آغاز کن. دلیل این امر هم این است که می خواهند هزینه خطا را پایین بیاورند. چون پیش فرض شان این است که خطا و شکست رخ خواهد داد. اصولاً درصد نوآوری در این شرکت ها بالاست و فرهنگ آزمون و خطا نیز که پیش نیاز نوآوری است در آن ها بیشتر جا افتاده. کلی هم کتاب و ابزار برای این مبحث نوشته و ایجاد شده است. برای مثال کتاب لین استارتاپ اریک ریس (از کتاب های محبوب استارتاپی ها) در واقع روش آزمون و خطا کردن را به خواننده یاد می دهد. اینکه چه جوری از یک محصول اولیه یاد بگیریم که مشتریان چه نیازهایی دارند و بر اساس این یادگیری محصول را توسعه بدهیم یا کلی ابزارهای تحلیل و آنالیتیکس که در این 20- 10 سال گذشته ایجاد شده که به استارتاپ ها کمک کند که a،b تست انجام دهند و شرایط مختلف را از دید مشتریان بسنجند. یعنی مدام آزمودن، مدام خطا کردن و مدام اصلاح کردن و بیشتر پخته شدن... البته این شکل از فرهنگ آزمون و خطا صرفاً متکی به ابزار نیست. اصل ماجرا خود فرهنگ است که در فقدان آن پیشرفت زیادی حاصل نمی گردد. چراکه فرهنگ آزمون و خطا، آدم هایی را می طلبد که کنجکاو و فروتن هستند و می دانند که با این که مثلاً ممکن است دکتری داشته باشند ولی نمی گردد آینده را پیش بینی کرد و قبل از دریافت تصمیمات کلان به آزمون و خطا نیاز دارند.

جهانی استارتاپی و شکل تازه تصمیم دریافت

ما به صورت کلی به فرهنگ آزمون و خطا اهمیت زیادی نمی دهیم چون از مدیران انتظار داریم که قاطع و با دانش شان کامل باشند و خیلی سریع تصمیم بگیرند و از دریافت تصمیمات سخت هراس نداشته باشند. ولی باید بدانیم این جهان، جهانی 50 سال پیش نیست و هر چقدر هم که یک مدیر تحصیلنموده باشد، هر چقدر تجربه داشته باشد، باز تصمیمات کلان ریسک بالایی دارند. یک مدیر مدرن قبل از دریافت یک تصمیم کلان، به ارزش اصلی آن فکر می نماید، سعی می نماید یک محصول اولیه با کمترین هزینه طراحی کند تا ارزش پیشنهادی را مقابل مشتری قرار دهد. از ابزارهایی برای تحلیل عکس العمل مشتریان به این ارزش اولیه استفاده می نماید و فقط و فقط وقتی که از کارآمدی این ارزش کاملاً مطمئن شد، آن وقت است که آن را در سطح کلان اجرا می نماید. این مدیر مهمتر از همه، فرهنگ آزمون و خطا را در بین همکاران و کارکنان شرکتش تشویق و ترویج می نماید. این رویه ای است که ما در گذشته مان داشته ایم و باید دوباره به آن برگردیم.

عظیم شدن از دل شکست ها

بیل گیتس؛ بنیانگذار شرکت مایکروسافت و کارآفرین زنجیره ای همیشه به این فکر می کنم که شکست ها و خطاها چطور در راه رسیدن به هدف ما را کمک خواهند کرد. موفقیت های عظیم معمولاً در دل خود، شکست های کوچک زیادی دارند. این دسته از موفقیت ها قدم به قدم رشد نموده اند. اما رؤیای رسیدن به موفقیت های یک باره، همیشه شکست های خیلی عظیم و پرریسکی را در دل خود پنهان دارند که خیلی زود هم اتفاق می افتند. این چیزی است که باید به نسل جوان مدام یادآوری کرد: بدون خطا کردن و شکست خوردن، هیچ کار عظیمی به خاتمه نمی رسد.،ایران آدینه

منبع: ایران آنلاین
انتشار: 7 آذر 1399 بروزرسانی: 7 آذر 1399 گردآورنده: bestarticles.ir شناسه مطلب: 1295

به "دوره همه چیزدانی تمام شده" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دوره همه چیزدانی تمام شده"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید