برترین ها را چطور به بدترین ها تبدیل نکنیم؟
به گزارش بهترین مقاله، چه انتظاراتی از کارمندان خود داشته باشیم
در بعضی از مواقع کارمندانی که شاید همیشه جزو بهترینها در مجموعه به حساب می آیند و رویشان حساب دیگری می توان باز کرد، در بعضی از شرایط بدترین عملکردها را از خود بروز داده و اوضاع را برای مدیران و همکاران دیگر گیج نماینده می نمایند. در اینجا به مدیران آموزش می دهیم از کارمندان ممتاز خود، انتظارات بجایی داشته باشند، تا از اشتباه آنها بهت زده نشوند. در ادامه با خبرنگاران همراه باشید.
فشردگی زمان امکان شکست هر قهرمانی را بالا می برد
یکی از اصول تثبیت شده روانشناسی بر برقراری تعادل میان زندگی شغلی و خانوادگی تاکید دارد. پذیرش مسوولیت در یک شرکت نوپا و یا پذیرش هرگونه مسوولیت رده بالا در هر سازمانی به سرعت بالایی احتیاج دارد. اما دکتر Kaptein استدلال می نماید زمانی که رهبری دید مناسب از زمان بندی فعالیت کارمندان نداشته باشد، می تواند کارمندان خود را به استفاده از میانبر وادار سازد.
مدیران باید در پی ایجاد فضای کاری پویایی باشند و در کنار آن یادشان باشد که کارکنان در بعضی حالات حاضر به پذیرش مسوولیت هایی هستند که از توانشان خارج است. همین ویژگی منجر به تصمیم گیری های بحث برانگیزی در میان آنان می گردد که با هدف حفظ ظاهر اجرا شده است.
احتیاج صادقانه ای برای درک مدیران از این نکته هست که سپری کردن ساعات متمادی پشت میز کار صرفا به معنی افزایش بهره وری نیست و قطعا کیفیت فعالیت ها را افزایش نمی دهد. بر توسعه فعالیت ها متمرکز شده نه به خاتمه رساندن صرف آنها. به کارکنان خود یاد دهید که نه گفتن مشکل به بار نمی آورد.
در موقعیت های برنده در مقابل بازنده، رقابت را نمی توان پذیرفت
تشویق رقابت میان واحدهای مختلف در سازمان به نظر انتخاب چندان مناسبی نمی تواند باشد. اما به یاد داشته باشید که وقتی سازمانی فضای رقابتی دارد که بازندگان و برندگان آن به صورت کاملا روشن تعیین هستند، احتمال بروز رفتارهای غیراخلاقی بسیار بیشتر می گردد.
علت این امر آن است که موفقیت یا عدم موفقیت پیوند مستقیمی با نفس دارند. دکتر Kaptein استدلال می نماید فرهنگی که خودبینی را رواج داده، مروج رفتارهای کینه توزانه و حسادتمندانه نیز است. در مقابل فرهنگ ضد خودبینی مروج خلوص، همکاری و احساسات صادقانه می گردد.
محیط رقابتی خیلی زودتر از آنی که احساس کنید به سیاهی می گراید و این وظیفه مدیریت است که خطوط قرمز این سیاهی را تعیین کند. به چشم اندازی که بسیاری از تیم ها در آن فعالیت می نمایند، دقت کنید. در شرکت های نو بنیان تعاملات گروهی بسیار رایج هستند، حتی در سازمان های بزرگ تر نیز واحدهایی که در گذشته مستقل عمل می نموده اند، اکنون دیگر همکاری های نزدیکی با یکدیگر دارند، مثل همکاری های واحد فناوری اطلاعات و واحد بازاریابی سازمان ها.
نقاط خاکستری بسیاری در فرهنگ های سازمانی قابل مشاهده است
وقتی کارکنان از ارزش های مدنظر سازمان اطلاع داشته باشند، در تعامل و توسعه مهارت ها و رفتارها کوشاتر هستند. ارزش های مورد ستایش ارزش هایی هستند که دریافت می کنید. به باور جیسون کوهن هر سازمانی فرهنگی دارد، سوال اصلی این است که آیا شما با این فرهنگ آشنایی دارید یا نه؟
بی توجهی به ارزش ها به طور مسلم منجر به رواج فرهنگی آکنده از عدم اطمینان می گردد. این ارزش ها در واقع مبنا و پایه و اساس نحوه فعالیت و عملکرد سازمان شما به حساب می آیند.
قبلا استدلال نموده ام که هیچ کارآفرین یا مدیری وظیفه ندارد نقش یک درمانگر را بر عهده داشته باشد، افراد قابل تغییر هستند و مسوولیت شما آموزش و پرورش برترین کارکنان به برترین نحو ممکن است. در واقع نمی خواهم گروهی از این آنالیز برداشت متناقضی داشته باشند دایر براینکه هیچ شخصی مسوول سوءرفتار و اعمال نادرست خود نمی باشد. در عین حال مدیریت نیز نباید در مورد ایجاد پیوند میان ویژگی های محیط کاری و رفتار های کارکنان همانند ناظری منفعل عمل کند. یادمان نرود که شرایط شغلی فراهم شده به وسیله یک مدیر، نقشی محوری در تغییر رفتارهای کارکنان و نحوه تصمیم گیری آنان دارد.
منبع: الی گشت